نوشته شده توسط : متین و . . .

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو “داداشی” صدا می کرد .لبخند

به اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .دل
شکسته
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:”متشکرم”.ماچ


میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم .

تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشهقلب. بعد از ۲ ساعت دیدن فیلم و خوردن ۳ بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :”متشکرم ” .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :”قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد” .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه “خواهر و برادر” . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود
خیال باطل. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :”متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم ” .منتظرنگران

یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال … قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید دل شکسته، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم. قلب بغل
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط “داداشی” باشم . من عاشقشم . اما… من خیلی خجالتی هستم ….. علتش رو نمیدونم . خجالت
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که “بله” رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت ” تو اومدی ؟ متشکرم” praying
سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستندگریه ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه،دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود: نگران
” تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشهابرو. من عاشقش هستم. اما …. من خجالتی ام … نمی‌دونم … همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ….
ای کاش این کار رو کرده بودم
افسوسدل شکسته ……………


 

یه سایت جالب پیدا کردم که میتونین اسم و فامیلتونو وارد کنین و عکس همسرآیندتونو ببینین!!!!!؟!!!!

این تصویریه که سایت به من نشون داد

چطوره؟!!

کاشکی اسم ، آدرس،سن و.. رو هم سایته میداد!!

لینک سایتو براتون گذاشتم بعد اینکه وارد شدید و اسم و فامیلتونو به انگلیسی وارد کردین و جنسیت رو زدین تصویر همسرتونو بهتون نشون میده!!

ضمنا سمت راست سایت چندتایی گزینه داره که ازین پیشگویی ها میکنه مثلا شغل و...

راستی سایته پیش بینی کرده که من نونوا میشم!!!*

****برای دیدن همسرآیندتون ادامه ی مطلب رو حتما ببینید****



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 412
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

توجه ... توجه ... بخوانید و نظر بدهید...!!!!


 

Kiss of love


21 راه برای عاشق کردن زنان وجود دارد و آن به ترتیب زیر می باشد

ادامه ی مطلب رو بخونید تا یاد بگیرید



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 394
|
امتیاز مطلب : 36
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

سلام...خوبین؟؟من که اینجورمناراحت

آخه میدونین من دیروز یعنی 4شنبه رفتم یه همستر خوشــــــــــگل خریدم..شبیه این پایینیا که عکسشونو گذاشتم از بالا4تای اولیه!!

یعنی خودشه هااااااااقلببغل واااای که چقدر باهوشه..خیلی دوست داشتنی و خوشگله

اول این خاطرَرو بگم از دیروز:

اینجانب دیروز صبحی رفتم با دوستم همستر خریدم...منو دوستم سرچ کردیم و بین همسترا اونی که چابک و خوشمل بودو انتخابیدیم! بعدش فروشنده ها که 2تا پسر مهربون بودن!! آخه من هیچی نگفته بهم تخفیف هنگفتی دادن!نیشخند همسترمو تو یه جعبه ی مقوایی حدود 20x10 گذاشتن و دادن به ما..البته برای جلوگیری از خفه شدنش بالاشو کمی سوراخ کردن

اینم بگم که  من  هیچوقت همسترو تو دستم نگرفته بودم آخه چندشم میشد و میترسیدم..فقط پشتشو نازی میکردم..دوستم تا وقتی که با هم بودیم جعبه رو حمل میکرد!نیشخند

تا اینکه نزدیک بود بای کنیم دیدیم که ای بابا این همسترخان در طول این مدت بیکار نبوده و جعبه رو جویدو سوراخو بزرگش کرده و نصف تنشو آورده بیروناز خود راضی

خلاصه من از دوستم جدا شدم...حالا از ترس نمیتونم بزنم تو سرش که بره تو جعبهخجالت feeling beat up

این بود که در یه حرکت اکروباتیک این همسترخان اومد رو جعبه در حالی که من خیابون بودمو همه نگاه میکردن...اونم میخواست بپره پایین..گفتم ای کاش اون خابالوهای تنبلو میخریدماا

آخرش مجبور شدم بگیرمش و تو دستم نگهش دارمگریه تا 10ثانیه ی اول خیلی حس بدی داشت آخه دلم میخواست جیغ بکشم..اما تو خیابون بود باید خفه میشدم

بعد یه کم گذشت دیدم نه بابا مثل جوجه هستش ترس نداره که!whistling

حالا این همستر تودستم من خانم خوشتیپ دارم تو خیابون واسه خودم قدم میزنم و آدمام منو نگاه میکنن تو دلشون میگن بسم الله دختره عقده ای شده(نه که سایر دخترا با سگ میان بیروننیشخند)..گروهی هم مخصوصا پسرای بی فرهنگ متلک میپروندن!...بعضی هام به بچه هاشون میگفتن:عزیزم نگـــــــــــاه..خاله موش داره!!زبان          آخه کی گفته همستر موشه؟؟؟؟؟؟گریه

خلاصه بعد از پرسیدنای زیاد برای جعبه..رفتم داروخونه و یک جعبه که برای قرص بودو آقای دکتر مهلفون داد بهماوه

اسمشو گذاشتم لوسی(ماده است) میخوام یه همدم واسش بخرم اسمشو بذارم مرسی(مخفف مرسدهنیشخند)

اماااااااااااااا...............

1ساعت اولی که آبردمش خونه به مدت 1ساعت ...1.5 ساعت بعدش به مدت 20 ساعت..یعنی تا دم ظهر امروز گم شده بود!!!! تازه الانشم گمه!! یهنی دم ظهر اومد بیرون از مخفیگاش که غذا بخوره بعد که داشتم باهاش بازی میکردم رفت زیر یخچال! تا الانم خبری ازش نیست..شما دیدینش خبرم کنین..مژدگونی هم میدم!!قهقهه

خواهش میکنم دعا کنین پیداش کنم قول میدم این دفعه بذارمش تو آکواریومش..مامان خوبی براش میشمنیشخند

مارو باش که براش سرسره آماده کرده بودیم تو یه آکوایومه خیلی بزرگ..میخواستم براس توپ و چرخ و فلک هم بخرم+ تاب....اما اون......! نگران ابرو

ضمنا پیشاپیش عیدتون مبــــــــــــــارکماچهورا+یه داستان کوتاه خوشگل واستون گذاشتم!


دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.
نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.
بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.
مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید.
موعد عروسی فرا رسید.
زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.

مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند.

و مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم" قلب 
 


 



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 450
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

سلووووم!!خوفین؟

به مرحمت شما منم خوبم!عینک

لوسی هم خوبه...پیداش کردم!....سلام داره!! نه .نداره..آخه الان خوابیدهنیشخند

خواسم بگم که دیگه پیداش کردم...هر چقدر  دعا کردین کافیه.......مرسی!whistling  oh go on



 

 

ببخشیدپسرخورشیدشماچندسال است که اینگونه گرم وپرنورمی تابید؟!

 

رنگ چشمانتان همرنگ چشمان ماه است ونگاهتان درخشندگی

 

ستاره هارابه یادم می آورد!

 

آخرنفهمیدم شما ماه هستیدیاخورشید؟!یانکندخود ستاره اید؟

 

همان ستاره ی پرنوری که همه آرزویش میکنند!!!

 

چه رویایی!!!شماکنارمن...!!باورکردنی نیست!لبخندگرمتان را

 

تنهابه قلب من هدیه داده اید........؟؟؟

 

راستش رابخواهیدمن کمی حسود هستم!

 

پاییزازراه آمده اما شماهنوزبرقلب یخ زده ام چه شگفت انگیز

 

می تابید!

 

شماازمن خواستیدکه مانندآسمان باشم!پاک وبی انتها....

 

بگذاریدازاین پس شماراهمان پسرخورشیدبنامم...!

 

باآن نگاه سبزورویایی چندفرشته ی کوچک دیگر رامسخ کرده اید؟!

 

راستش رابخواهیدچندسایه ی کنجکاووشیطان را هرزگاهی درمسیر

 

آسمانتان می بینم!!!

 

حقیقتش رابخواهیدکمی ترسیده ام!یادتان باشدکه همه ی فرشته ها

 

خوب نیستند...

 

دیشب شیطان به دیدارم آمدوبرایم خط ونشان کشید!شایدمیخواهد

 

شماراازمن بگیرد...

 

اماعروس ماهی دریا به من گفت شما خیلی زلالید!

 

شما چقدرسرشناسید...حتی گل هاهم شمارا می شناسند!

 

همین یک ساعت پیش گل سرخی ازمن میخواست که اورابه شما هدیه کنم!!!

 

اما من گفتم دوست ندارم عطرگل سرخ شمارامست کند...ازمن رنجیداما

 

خیلی زودفهمیدکه من عاشق شماهستم!!!



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 453
|
امتیاز مطلب : 43
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .
هی فلانی می دانی ؟ می گویند رسم زندگی چنین است...

می آیند.... می مانند.... عادت می دهند.... ومی روند.

وتو در خود می مانی و تو تنها می مانی

راستی نگفتی رسم تونیز چنین است؟.... مثل همه فلانی ها....؟؟؟؟؟


شکسپیر میگه: خیانت تنها این نیست که شب را با دیگری بگذرانی ...

 

 خیانت میتواند دروغ دوست داشتن باشد !

 

خیانت تنها این نیست که دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری ...

 

 خیانت میتواند جاری کردن اشک بر دیدگان معصومی باشد!



 اگر کسی یکبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه اوست . اگر کسی دوبار به تو خیانت کرد ، این اشتباه توست . دالایی لاما

 

 



 



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 919
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

ســــلام....خوبین؟؟؟ من اومــــــــــــــدم!!

اومدم بگم که 17مهر 1389/مصادف با ولادت حضرت معصومه روز ملی دختران هستشHappy Dance پسرا دلشون بســـــــــــــــــــــوزه!!

پیشاپیش! به خودم و تمام دخمل های ایران زمین تبریک میگم/کادوهای نگرفتتون هم پیشاپیش مفالک باشه!

هدف دوم از یاد آوری این تاریخ این بوده که به آقایون تــــــــــــــذکر بدم => 17مهر کادوتون آماده باشه/چون خیلی از ÷سرا تو این روز بیوه ی دوست دختر میشن! چــــــــــرا؟؟؟؟!!

واااااا ! خب معلومه دیگه از اونجایی که ما دخترا دارای روحیه ی بــس لطیفی هستیم وخیلی حساسیم! هیـــــــــــــــــچ دختری نمیتونه تحمل کنه روز دختر باشه و طرفش بهش تبریک نگه با کادو نده

خب بسه..حالا نمیخواد نق بزنین که وااااااای این دیگه چه صیغه ایه....آخه سالی چند 100تا کادو بخریم؟

روز تولد/ولنتاین/عیدی/سالگرد/ماه گرد/هفته گرد!!!!! الانم روز دختر؟؟؟؟ به خدا ندارم..والا بلا نداریم بابا.من یه دانشجوی فلک زدم..تورو خدا رحمی کنین!!

جواب :خب هرکی خربزه میخوره باید پای لرزشم بشینه دیگه!! عزیز پول نداری؟ خسیسی؟ خب دوست دختر نگیر مردمو هم الاف نکن!!!!!!

اصلا میدونی وقتی یه دختر باهات دوست میشه چــــــــــــــــندتا گزینه ی مناسب تر  از تورو از دست میده؟؟؟ هااااااااااان؟!!

بابا چرا تو دلتون به من فحش میدین؟!! مگه من تصویب کردم این روزو؟!!

نمیخوام به قول یکی از کامنت ها نگاه تجارتانه داشته باشم..من هم قبول دارم که مبنای دوستی روی چیز دیگریه..اما خب نمیشه این روزا رو نادیده گرفت ______ شما که نمیتونین برای جی افتون هیچی نخرین یا سالی 1 کادو اونم برای تولدش بدین و بخواین که اون خیلی راضی بوده باشه ____ آخه نمیشه

دخترا رو کادو خیـــــــــلی حساسن..اینو منی که دخترم میگم...بحث پول پرستی و آهن پرستی نیست....توجه کنیم همه پسرا هم ته دلشون از جی افشون انتظار محبت/همدردی/عشق/عاطفه/احساس و.... رو دارن______

رو این حساب ما دخترا هم باید بگیم آقایون کمبود محبت دارن،عقده ای شدن بیچاره ها

که این درست نیست.

خب الان واقعیت اینه که 17 مهر نزدیکه و کتر از 3 هفته فاصلست و دوست دخترتون فقط کمـــــــــــی امروزی باشه ته دلش داره روز شماری میکنه واسه 17مهــــــــــــــــــر/همشم پیش خودش میگه که چی براش میخری؟؟*

اونی که میخواد خساست کنه که هیچی.اما اون کسی که یکم به فکر جی افشه و میخواد براش کادو بخره___ اولین سوالی که به ذهنش میاد اینه که چــــــــــــــــــــی بخرم؟؟؟

اول این راهنماییو کنم => اگه جی افتون متولد مهر ماه هستش که خیلی به نفعتونه __ مثلا متولد 5 مهر خب شما میتونین 5روز غیبتون بزنه..برین مسافرت یا مریض بشین یا عمه ی شوهر خاله ی دوست پسر عموی همسایه ی دوستتون فوت کنه و شما تا مجلس هفتش در دسترس نباشین!!! اینجوری با یه عذر خواهی کادو رو 11 مهر میدین 1 هفته بعدش هم روز دختره که یه شاخه گل میدین یا تماس میگیرن(توجه کنین زنگ بزنین نه اس ام اس چون بی اخترامی محسوب میشه برای همچین روزی) و بهش تبریک بگین و بگین که به یادش بودین.

1) هنوز مزه ی کادوی تولد از زیر زبونش نرفته

2)شما ثابت کردین که چقدر مهربونین

خلاصه اگه تولد یا سالگردتون نزدیکه به این تاریخ که مشکلی نیست___ شــــــــــکر!

حالا اکثریت دیگه که شرایطشون اینجوری نیست چیکار باید کنن؟؟

کادوی مناسب چی میتونه باشه؟؟؟

جــــــــواب: این بیشتر بستگی به سن و سلیقه ی دوستتون داره.

برای یه روز دختر بهترین کادوئی که میتونین به دوست زیر 18 سالتون بدین: یه عروســـــک خوشگل و خوش رنگ(توجه کنین کادوتونو بتونه دزدکی ببره تو خونه!)

یه عطر با مارکی که خودش دوست داره+ یه شاخه گل

یه دستبند زیبای استیل یا نقره+ یه شاخه گل

یه تاپ زیبـــــــــــــــای مجلسی+ یه شاخه گل

یه ساعت شیک دخترونه+ یه شاخه گل

یه روسری خوشگل و خوش رنگ و.......

حالا 20 و بالای بیست سال:

اینجا باید یه کم سر کیسه رو شل کنی!Peppy


 

یه سینه ریز ظریف و دخترونه (قیمتش هم 250 نمیشه)

کمک هزینه سفر به انتالیا!!!!!!!

اگه تاحالا بهش حلقه ندادین ببرینش بیرون و براش بخرین/لازم نیست حلقه حتما طلا باشه ..مستقیم ببرینش نقره فروشی/چون 2ماه بعد گم میشه اون حلقه

گوشی هم کادوی خیـــــــــلی مناسبیه

توجه:دراین سن زیاد ما دخترا به گل توجه نمیکنیم بیشتر چشممون به خود کادواـ !!

اینو بگم که همیشه میخواین برای یه خانم حالا مادرتون یا هرکسی کادو بخرین این نکته رو مد نظر داشته باشین:

خانم ها،همشـــــــــــــــون کادویی رو دوست دارن که یه جورایی شخصی باشه(هیچ مادری دوست نداره بهش قابلمه بدین،هیچ دختری دوست نداره بهش آبمیوه گیری کادو بدین)

همه ی خانم ها از طلا خوششون میاد.....اونی که میگه نمیخوام داره باهاتون تعارف میکنه..

لباس همیــــــــــــــشه یک هدیه ی مناسب میتونه باشه..اما چون خیلی سلیقه ایه بهتره خودتون جی افتونو ببرین و اون انتخاب کنه ___ اینو بگم که خواهشا وقتی میبریدش مثلا به مانتو بخره بهش نگین هرچی دوست داری بخر اما سعی کن بالای 50 نباشه آخه بودجه ندارم(به خــــــدا با این یه جمله گند میزنین به همه چیز_خانم ها ازین حرف متنفرن_خودم که بـــــــــدجور)

خب اگه میترسین کادوی گرون برداره لارم نیست ببرینش بالای شهر..همون وسط وسطا براش بخرین..قال قضیه رو بکنین!!

یه وقت نگین بابا این نوشته واسه خودش که دوست پسرش بخونه  حواسش باشه!! ای مرسده ی مـــــــــــــــــــــوزی!

نه بابا به جونه تو! من دوست پسر ندارم ___ اما خودمونیم خیلی دلم میخواد میداشتم و این روز بهم تبریک میگفت و منو میبرد یه شلوار ترک ازین ارزونا ی50-60 تومانی یا یه پالتو 70-80 تومانی یا یه مانتو 50 تومانی و.. برام میخرید

دیدین چقدر ماهم؟؟ کادویی که میخوام همش بین 50 تا 80 هست....دختر خوب به من میگن

من عاشق آدمای دست و دل بازم__ مثل خودم! البته دختر خانوما تورو خدا شمام خسیس نباشین دیگه این طفلکی یام دل دارن روز تولد و..یه کادوی مناسب و شیــــــــــک بدین بابا..چیه ماشین کنترلی میدین آخه؟

من که از آدمای خسیـــــــــــــــــــــــــس هیچ خوشم نمیاد......

پ.نوشت:الان که دارم مینویسم خیلی گشنمه نهار نخوردم خاطر همین مخم نمیکشه..کادوهای دیگه یادم بیاد به لیست بالا اضافه میکنم.

فقط کامنت های مربوط به این مطلب تائید میشود_منتظر نظراتتون هستم



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 408
|
امتیاز مطلب : 45
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

سلام...به به مجدد پیدام شد!!نیشخند

 


 

مناجات عاشقانه 
پروردگارا,به من روستایی را برای زندگی نشان بده که مردمانش همه در یک ظرف سفالی غذا میخورند, همه در یک خانه ی گلی زندگی میکنندو در کوله بارشان از محبت چیزی کم ندارند
زن هاشان عاشقانه منتظر شوهرانشان هستند و شوهرانشان عاشقانه برای زندگیشان در زمین هایی که محصولش خوشنودی تو است کار میکنند

بچه هایشان در کوچه های پاکی بازیه افتاب مهتاب میکنند و در بازی خود در هر مهتاب گفتن 1000بار عاشقانه از افتاب سراغ میگیرند

و پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها با هر نگاه به فرزندانشان تو را شکر میگویند و به وجود انها افتخار میکنند و اشک شوق سپیدی از لا به لای راه های ناهموار چهره شان عبور میکند و بر روی ترکهای دستشان فرو مینشیند.

و همواره بر روی اجاق هایشان دیگ صمیمیت در حال جوشیدن است و فضای اتاق مملو از بخار مهربانیست

پرورد گارا من دیگر نمیتوانم در این شهر نامهربان که مردمانش با هر نگاه تمام شخصیت ادمی را مانند گندمی در اسیاب خورد میکنند و به زنان به چشم یک خریدار نگاه میکنند و مردان محکم و استوارش را در زیر چرخهای سنگین گرانی ها و دروغ له میکنند زندگی کنم.

من دیگر نمیتوانم در این شهر که مردمانش به محض خریدن روزنامه به سراغ صفحات حوادثش میروند و پس از خواندن ان حتی اظهار تاسف نمیکنند زندگی کنم.

من دیگر نمیتوانم در این شهری که کودکی تکه نان خشکی را با بوی بهترین غذاها تر میکند و بر دهان میگذارد و به سختی میجود زندگی کنم

پروردگارا زندگیم را از عشق سرشار و از محبت ماندگار کن......
praying

 


 


ادامه ی مطلب رو بخونید



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 379
|
امتیاز مطلب : 34
|
تعداد امتیازدهندگان : 14
|
مجموع امتیاز : 14
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

 

 

 

زندگی زیباست

زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و خزان یأس گلبوته های امید بهار جان را در وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد زندگی زیباست اگر عقده های زخمی بزرگ ، طپش زیستن را از قلب کوچک کبوترها نرباید و در ذهن شلوغ بیشه زار اندیشه ، مرگ نیلوفرهای وحشی نروید زندگی زیباست اگر لب خوفناک تیرها ، خون بیدهای مجنون را در جام سبز لیلای چمن نریزد و دست بی خبر طوفان ، گل خواب را در صدف آبی باغ پرپر نکند زندگی زیباست اگر کنار جویباران نیم خفته ، غزالهای خسته دشت از آغوش وهم و هراس بگریزند و در بال رویاهای شیرین به آن سوی حصارهای شب سفر کنند زندگی زیباست اگر خرمن هستی جنگل در خشم آتشین تندر نسوزد و خاکستر سیاه مرگ تن پوش درختان بی پناه و محزون نگردد زندگی زیباست اگر پری مهربان قصه ها از بستر خاطره ها برخیزد و در معصومیت و صداقت ناب کودکان همواره زنده بماند زندگی زیباست اگر هوای نگاه تو از آه سینه سوز خاکهای افسرده بارانی شود و مسیح دستانت در کالبد دستهای مرده بذر حیات و رویش بپاشد زندگی زیباست اگر من و تو در کشتزار قلبمان گلی بکاریم که هیچ کس را یارای چیدن آن نباشد و هیچ اشکی جز اشک شبانه عشق رخسار زیبایش را نشوید زندگی زیباست حتی برای تو که هم آغوش رنج و حرمانی و آفتاب شادی رابه خنجر زهر آلود شب غم سپرده ای آری زندگی برای تو نیز زیباست زیرا روزی مهمانی عزیز در خانه دلت را خواهد زد و با حضورش زندگی را از نو به تو تقدیم خواهد کرد مهمانی که عشق نام دارد

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 474
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

يك سال ديگر هم گذشت .

يك سال سرشار از خاطره و حادثه ، يك سال سرشار از فراز و نشيب و اتفاقات زشت و زيبا .

براي وبلاگ ما نيز اين يك سال با دركنار شما بودن طي شد .

اين يك سال نيز تلاش كردم كه هر چه بيشتر بتوانم به عنوان يك پايگاه مجازي طرفدار خانم اوتادي روز به روز به يك كار در خور شخصيت خانم اوتادي نزديك تر شوم . چه اندازه توانسته ام ، نميدانم ولي با همه درگيري ها و مشغله هايي كه داشتم همه تلاشم را كردم .

اين روزها علاوه بر اينكه بوي بهار و نوروز احساس ميشود ، يادآور روزي ديگر نيز هست ...

سه سال پيش در چنين روزهايي بود كه اين وبلاك فعاليت خودش را آغاز كرد 

 

 اين روزها ورود به چهارمين سال آغاز فعاليت هاي اين مجموعه اينترنتي است

 

 به جرات ميتوانم بگويم در آن برهه زماني هيچ پايگاه فعالي در اين زمينه وجود نداشت ، البته بودند دوستاني كه پيش از اين كارهايي را انجام داده بودند ولي نميشد به عنوان يك پايگاه درست از آنها نام برد.

به هر حال خوشحالم از اينكه پس از گذشت اين سالها دوستان زيادي به اين مسير پيوستند ، علي رغم اختلاف نظر با برخي از دوستان ولي كار تمامي آنها قابل ستايش و قدرداني است .

باز هم خوشحالم از اينكه امروز نام شاه ماهي سينماي ايران عرف شده براي خانم اوتادي ، روزي كه اين نام رو انتخاب كردم فكر نميكردم اين گونه مورد توجه قرار گيرد و حتي خار چشم برخي كورد دلان شود.

سالي كه گذشت ، همه در جريان هستيم سال پركاري براي خانم ليلا اوتادي بود اميدوارم سال پيش رو نيز همچون امسال سال خوب و همچنين همراه با موفقيت هاي هرچه بيشتر براي يگانه سينماي ايران باشد و اين پيشرفت منحصر به فرد هر چه بيشتر براي ايشان ادامه داشته باشد .

 

امير عزيز از فعال هاي دنياي مجازي متاسفانه نميدانم به چه دليلي وبلاگشون را تعطيل كردند ، اميدوارم بتوانيم اين دوست عزيز را دوباره در دنياي مجازي داشته باشيم .

همچنين دوست ديگري نيز به تازگي به اين جمع مجازي طرفداران خانم اوتادي پيوستند كه كار زيبايي دارند و آرزوي موفقيت هرچه بيشتر براي ايشان دارم.

محمد عزيز هم مثل هميشه كارشان عالي است و جزو بهترين ها.

 

جا داره از رامين عزيز هم تشكر كنم . با اميد بهروزي و موفقيت ايشان

 

 

پی نوشت ۱ : به دلیل اینکه چند روز آینده شاید نتوانم وبلاگ را بروز کنم ، پست اصلي  تولد وبلاگ و سال جديد را كمي زودتر فرستادم.

 

پي نوشت ۲‌:بزودي عكس هاي جديد را قرار ميدهم.

 

پي نوشت ۳ : اميدوارم جعفر پناهي هنرمند عزيز كشورمان هر چه زودتر از  بازداشت آزاد شوند و اين بازي مضحك و شرمانه دستگيري ايشان هرچه زودتر پايان يابد.

 

پي نوشت ۴‌: خبر تكميلي در مورد ساخت  نخستين فيلم خانم ليلا اوتادي :

 

به گزارش خبرگزاري سينماي ايران، اوتادي که چندي پيش در جشنواره فيلم فلورانس به همراه اصغر فرهادي و چند کارگردان سرشناس ديگر حضور داشت و در کارگاه فيلمسازي اين جشنواره شرکت کرد قصد دارد اولين فيلم کوتاه خود را تهيه کند.
اين فيلم 30 دقيقه اي که «مهماني زير آب» نام دارد و از جمعه هفتم اسفند در کردستان کليد خورد و فيلمبرداري آن يک هفته به طول خواهد انجاميد.
کارگردان اين فيلم کوتاه که مضموني کاملاً هنري دارد برعهده بابک اميني است و ليلا اوتادي به همراه چند بازيگر بومي در آن بازي مي کنند.
بابک اميني که چند سالي به عنوان دستيار بهمن قبادي فعاليت کرده است پيش از اين چند فيلم کوتاه ديگر نيز ساخته است و همه آنها در جشنواره کن، ريودوژانيرو و... جوايز مهمي کسب کرده است.
فيلمنامه «مهماني زير آب» ته مايه جنگي دارد و نوشته بابک اميني است. با توجه به موفقيت‌هايي که اميني در جشنواره‌هاي مختلف اروپايي کسب کرده به نظر مي رسد بايد منتظر درخشش اين فيلم باشيم

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , ,
:: بازدید از این مطلب : 458
|
امتیاز مطلب : 38
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : دو شنبه 25 بهمن 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : متین و . . .

 

 
 
صبح: دیدن رویای شاهزاده سوار بر اسب در خواب…..  
 
 
<<ادامه ب مطلب رو حتما ببینید>>


:: موضوعات مرتبط: مطالب جالب , , ,
:: بازدید از این مطلب : 679
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : شنبه 23 بهمن 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد