خبر به دورترین نقطه جهان برسد نخواست او به من خسته بی گمان برسد
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی که اگر او را خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کنی بروند تا دو پرنده شوند خبر به دورترین نقطه جهان برسد
گلایه ای نکنی و بغض خویش را بخوری که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه ...!! نفرین نمی کنم که مباد به او که عاشق او بودم زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط آن زمان برسد...!!!
:: موضوعات مرتبط:
شعرهای عاشقانه ,
,
:: بازدید از این مطلب : 286
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8